۱۵ اصطلاح انگلیسی که حتما باید بدونی!

انگلیسی زبانان بومی در مکالمات خود عاشق استفاده از اصطلاحات یا ضرب‌المثل‌ها هستند؛ بطوری‌که اغلب با آنها در کتاب‌ها، نمایشهای تلویزیونی و فیلم‌ها برخورد می‌کنیم و برای تکمیل انگلیسی خود‌، واقعاً باید در استفاده از اصطلاحات و دانستن مثلا تفاوت بینbreaking a leg و pulling someone’s leg اطمینان داشته باشیم. در اینجا به بعضی اصطلاحات رایج انگلیسی اشاره می‌کنیم:
۱۵ اصطلاح انگلیسی که حتما باید بدونی!


1- Under the weather/ احساس بیماری 
مردم انگلیس، دوست دارند در مورد آب و هوا صحبت کنند و این کار را هم اغلب انجام می‌دهند، اما مواظب باشید که فریب این اصطلاح رایج را نخورید. اگر کسی بگوید که They’re feeling under the weather، پاسخ شما باید این باشد: " I hope you feel better!"، نه اینکه: " Would you like to borrow my umbrella ؟"
 

2- The ball is in your court/ این به شما بستگی دارد
حالا موقع حرکت شماست، اما این اصطلاح به زندگی اشاره دارد تا به ورزش. الان موقعیت به شما بستگی دارد؛ به این معنا که تصمیم با شماست و کسی منتظر است ببیند چه تصمیمی می‌گیرید.
 

3- Spill the beans/ برملا کردن یک راز
اگر یک مهمانی سورپرایز را به کسی لوُ بدهید، شما با انجام "spilled the beans " یا " let the cat out of the bag"، این راز را برملا کرده‌اید. 
 

4- Break a leg/ برای کسی آرزوی خوش‌شانسی کردن
این اصطلاح اصلا تهدیدآمیز نیست و وقتی با بالا آوردن انگشت شست‌تان به کسی می‌گویید: "Break a leg!"، هدف‌تان تشویق کردن او همراه با آرزوی خوش شانسی است. 
 

5- Pull someone’s leg/ مسخره بازی کردن
اگر طرفدار مسخره بازی هستید، حتما این اصطلاح را یاد بگیرید. "Pull their leg" شبیه "wind someone up" است.
 

6- Sat on the fence/ بلا‌تکلیف بودن
اگر بگویید:I sat on the fence ، یعنی هنوز تصمیم نگرفته‌اید که با کدام طرف بحث موافق هستید. مثلا "‘I’m on the fence about hot yoga classes " اینطور ترجمه می‌شود: "مطمئن نیستم که آیا از یوگا در محیط سونا لذت می برم یا نه."

7- Through thick and thin/ وفادار بودن در هر شرایطی
اغلب برای توصیف همسران استفاده می‌شود، یعنی صرف نظر از آنچه اتفاق می‌افتد، در اوقات خوب و بد در کنار یکدیگر بودن.

8- Once in a blue moon/ به ندرت
این عبارت جذاب برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که خیلی کم اتفاق می‌افتد. مثال: "یادم است که در حین تحصیل در خارج از کشور، بندرت به پدر و مادرم زنگ می‌زدم/ I remember to call my parents from my study abroad trip, once in a blue moon"

 

5wEltL-1613416250.jpg

 

9- It’s the best thing since sliced bread/ خیلی خیلی خوب بودن
نان خرد شده باید انقلابی در زندگی انگلیسی‌ها ایجاد کرده باشد، چون از آن به عنوان معیار نهایی برای چیزهای عالی استفاده می شود. آنها دیگر آن را تقریباً به اندازه چای دوست دارند.

10- Take it with a pinch of salt/ خیلی جدی نگرفتن
Sam often makes up stories so I take everything he says with a pinch of salt.

11- Come rain or shine / مهم نیست
شما تضمین می‌کنید بدون توجه به آب و هوا یا هر شرایط سخت دیگری، کاری را انجام دهید. 
I’ll be at your football game, come rain or shine

12- Go down in flames/ شکست ِسخت
That exam went down in flames, I should have learned my English idioms.

13- As right as rain/ کامل
اصطلاح دیگری مبتنی بر آب و هوا، اما کمی پیچیده تر از اصطلاح قبلی. با اینکه انگلیسی‌ها همیشه در مورد هوای بارانی غر می‌زنند، اما این اصطلاح در واقع موید یک نظر مثبت است. 

14- Beat around the bush/ از گفتن چیزی طفره رفتن
این هنگامی است که شما بی معنی صحبت می‌کنید و از پاسخ دادن به سوالی طفره می‌روید؛ چون نمی‌خواهید نظر خود را بیان کنید یا به درستی جواب بدهید.

15- Hit the sack/ برو بخواب
بعنوان اشاره به اینکه وقت خواب فرا‌رسیده، استفاده می‌شود.
 

برای نوشتن نظرتان ابتدا وارد شوید

در همین زمینه بخوانید!